ابومسلم خولانی
اَبومُسْلِمِ خولانی، عبدالله بن ثُوَب، از تابعین مشهور. او به ابن مِشكَم نیز شهرت داشته است (كلبی، 1 / 215؛ بلاذری، 2 / 277؛ ابن منجویه، 1 / 357). از قبیلۀ قحطانی بنوخولان یمن بود كه بیشتر ایشان در شام ساكن شدند (سمعانی، 5 / 234؛ ابنخلكان، 1 / 142، 2 / 511). نام پدرش را به صورتهای ایوب و عوف نیز ضبط كردهاند (ابن حزم، 418؛ بخاری، 3(1) / 59؛ ابن منجویه، همانجا، قس: 2 / 401) كه احتمالاً تصحیفی از صورت اصلی هستند (برای صورتهای گوناگونی از نامهای او، نك : ذهبی، 4 / 7- 8؛ ابن حجر، تهذیب، 12 / 235). برخی پدرش ثوب را از اصحاب به شمار آوردهاند (ابن حبان، 5 / 18؛ ابن حجر، الاصابة، 1 / 213، 7 / 186).
آگاهیهای ما دربارۀ زندگی ابومسلم بسیار اندك و در موارد فراوانی ضد و نقیض و افسانهآمیز است. خلط میان او و دیگران نیز بر ابهام دربارۀ شخصیت وی میافزاید. با آنكه نسبت خولانی خود نشانۀ روشنی از انتساب اوست، از ابومسلم نقل شده است كه «عراقی» و از مردم بصره است (نك : ابن سعد، 7 / 448؛ ابن عساكر، 491). در این مورد، احتمال آن میرود، وی با اُهْبان بن صیفی غفاری كه ابومسلم كنیه داشت و در بصره میزیست و او را از اصحـاب دانستهاند، خلط شده بـاشد (نك : ابونعیم، معرفة، 2 / 312؛ ابن اثیر، 1 / 138).
گفتهاند كه ابومسلم دوران جاهلیت را درك كرد، آنگاه اسلام آورد و هنگامی كه از یمن به مدینه آمد، ابوبكر به خلافت رسیده بود (ذهبی، 4 / 8؛ ابن عبدالبر، 3 / 876؛ خولانی، 59؛ ابن قیسرانی، 1 / 271). روایتی هم نشان میدهد كه او در «عامِ حنین» مسلمان شد (ابونعیم، حلیة، 5 / 120؛ قس: ابن عساكر، 489).
باتوجه به ملاقات ابومسلم خولانی با معاذ بن جبل (د 17 یا 18 ق، نك : ذهبی، 1 / 461) در دمشق یا حمص (نك : احمد بن حنبل، 5 / 236-237؛ ابن جوزی، 4 / 213؛ ابن عساكر، 492)، میتوان احتمال داد كه ابومسلم در حدود این سالها در شام ساكن بوده است.
گفتهاند كه به هنگام آغاز مخالفتهای معاویه با امام علی (ع)، ابومسلم خولانی به همراه جمعی از قاریان شامی به منظور اعتراض به وقوع جنگ، نزد معاویه رفت و سپس از جانب او نامهای برای امام علی (ع) برد و نزد امام، ضمن ستایش عثمان، تقاضای معاویه مبنی بر استرداد قاتلان عثمان را تكرار كرد (نك : نصر بن مزاحم، 85-86؛ زبیر بن بكار، 299-300؛ بلاذری، همانجا؛ دینوری، 162-163) و سخنانش در انجام این مأموریت، نشان از تمایل او به جنگ دارد (نصر بن مزاحم، همانجا؛ بلاذری، 2 / 279؛ نیز نك : زبیر بن بكار، همانجا). با اینهمه از همراهی ابومسلم با معاویه در پیكار صفین اطلاعی در دست نیست. تنها اقدام نظامی كه به مشاركت او در آن اشاره شده، به اواخر عمر ابومسلم بازمیگردد. ابنعساكر (ص 523) او را از یاران بُسر بن ابی اَرطاة سردار معاویه در برخی جنگها معرفی میكند.
دربارۀ مرگ وی نیز اختلاف فراوان وجود دارد: برخی زمان مرگ او را در اختلاف معاویه و پیش از درگذشت بسر بن ابی ارطاة ذكر میكنند (بخاری، ابنحبان، همانجاها). گرچه روایاتی نشان میدهند كه معاویه از مرگ ابومسلم متأسف شده بود (خولانی، 63؛ ابن عساكر، 524)، اما برخی تاریخ مرگ او را در 62 یا 64 ق یاد كردهاند (صفدی، 17 / 100؛ ابن شاكر، 2 / 169؛ دیار بكری، 2 / 300) و روایتی نشان میدهد كه پس از یزید هم زنده بوده است (بلاذری، 4(2) / 60-61). با وجود خلطها و افسانهها دربارۀ ابومسلم، روایات مذكور جای تردید بسیار دارند. قبری در قریۀ خولان، در نزدیكی دمشق به ابومسلم منسوب است (ابن شداد، 183؛ یاقوت، 2 / 499؛ ابن بطوطه، 1 / 115).
گفتهاند كه ابومسلم از صحابهای چون عمر خطاب، ابوعبیده جراح، معاذ بن جبل و بلال بن رباح روایت میكرده و كسانی چون ابوقلابه و ابوادریس خولانی و عطاء بن ابی رباح از او روایت كردهاند (مسلم بن حجاج، 180؛ ابن عبدالبر، 4 / 1757؛ خولانی، 55؛ ابن عساكر، 483). شهرت اصلی ابومسلم، به زهد و پارسایی است، چنانكه او را یكی از «زهّاد ثمانیه» شمردهاند (ابن عبدربه، 3 / 171؛ ابن جوزی، 4 / 209). در پارهای مآخذ نیز، به او سخنان زاهدانه و حكمتآمیز نسبت داده شده است (نك : ابن مبارك، 528؛ ابنعبدربه، 1 / 247؛ خولانی، 59-60). ابونعیم اصفهانی (حلیة، 2 / 122-131، 5 / 120-122) بسیاری از اینگونه سخنان وگاه كراماتی شگفتانگیز را از ابومسلم خولانی ذكر كرده و برخی از این داستانها به تألیفات سدههای بعد نیز راه یافته است (مثلاً نك : ابن عبدالبر، 4 / 1758؛ قشیری، 185؛ ابنعساكر، 493-495، 503؛ صفدی، همانجا). در مآخذ شیعی، ابومسلم به سبب مواضعش در قبال جنگ صفین، مطعون و «فاجر» شمرده شده است (نك : كشی، 97). البته نباید از نظر دور داشت، آنچه طوسی (ص 5) در باب روی گرداندن ابومسلم از امیرالمؤمنین علی (ع) آورده است، بیتردید در نتیجۀ خلط با ابومسلم اُهبان بن صیفی است كه به او كرامتی نیز منسوب شده است (نك : ابن اُهبان بن صیفی است كه به كرامتی نیز منسوب شده است (نك : ابن سعد، 7 / 80).
مآخذ
ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة، قاهره، 1280 ق؛ ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة، به كوشش محمد عبدالمنعم عریان، بیروت، 1987 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، صفة الصفوة، به كوشش محمود فاخوری و محمد رواس قلعهجی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابنحبان، محمد، التقات، حیدرآباد دكن، 1399 ق / 1979 م؛ ابن حجر، عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، قاهره، 1328 ق؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، 1327 ق؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبری، بیروت، دار صادر؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفیات، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1974 م؛ ابنشداد، محمد بن علی، الاعلاق الخطیرة، به كوشش سامی دهّان، دمشق، 1375 ق / 1956 م؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380 ق / 1960 م؛ ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، به كوشش احمد امین و دیگران، قاهره، 1367 ق / 1948 م؛ ابن عساكر، علی بن حسین، تاریخ مدینة دمشق، به كوشش شكری فیصل، دمشق، 1402 ق / 1982 م؛ ابن قیسرانی، محمد بن طاهر، كتاب الجمع، حیدرآباد دكن، 1323 ق؛ ابن مبارك، عبدالله، الزهد و الرقائق، به كوشش حبیب الرحمن اعظمی، هند، 1385 ق / 1966 م؛ ابن منجویه، احمد بن علی، رجال صحیح مسلم، به كوشش عبدالله لیثی، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، به كوشش محمد امین خانجی، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ همو، معرفة الصحابة، به كوشش محمد راضی حاج عثمان، مدینه / ریاض، 1408 ق / 1988 م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313 ق؛ بخاری، اسماعیل، التاریخ الكبیر، حیدرآباد دكن، 1377 ق / 1985 م؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 2، به كوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394 ق / 1974 م، ج 4، به كوشش ماكس شلوسینگر، بیتالمقدس، 1936 م؛ خولانی، عبدالجبار، تاریخ داریا، به كوشش سعید افغانی، دمشق، 1975 م؛ دیار بكری، حسین، تاریخ الخمیس، بولاق، 1283 ق؛ دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ زبیر بن بكّار، الاخبار الموفقیات، به كوشش سامی مكی العانی، بغداد، 1972 م؛ سمعانی، عبدالكریم بن محمد، الانساب، حیدرآباد دكن، 1385 ق / 1966 م؛ صفدی، خلیل بن ایبك، الوافی بالوفیات، به كوشش دُرُتئا كراوولسكی، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال، نجف، 1380 ق / 1961 م؛ قشیری، ابوالقاسم، الرسالة القشیریة، قاهره، 1359 ق / 1940 م؛ كشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش؛ كلبی، هشام بن محمد، نسب معدّ و الیمن الكبیر، به كوشش ناجی حسن، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ مسلم بن حجاج، الكنی والاسماء، به كوشش مطاع طرابیشی، دمشق، 1404 ق / 1984 م؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق؛ یاقوت، بلدان.